دنیای حقوق قراردادها، چه در سطح دانشگاهی و تئوریک و چه در سطوح عملی، سرشار از نکات کوچک و بزرگ حقوقی است. یکی از نکات حقوقی مرتبط با انواع قرارداد، ملاکهای تقسیمبندی قراردادها است. عقود مغابنه و عقود مسامحه یکی از تقسیمبندیهای رایج عقود در نظام حقوقی ایران محسوب میشود.
در این مطلب به مفهوم عقد مغابنهای و تفاوت آن با عقد مسامحهای میپردازیم و مصادیق مهم این عقود را تحلیل و بررسی میکنیم. با ما همراه باشید.
فلسفه تقسیم عقود به مغابنه و مسامحه چیست؟
در نگاهی علمی به حقوق، تقسیمبندی مفاهیم، از جمله مفهوم عقد و قرارداد، امری با اهمیت است که بایستی از منظری انجام شود که فواید علمی و عملی در بر داشته باشد.
ضرورت تقسیمبندی عقود به مغابنه و مسامحه از سوی اندیشمندان حقوق، توجه به تفاوت نگاه قانونگذار به سختگیری و دقت در ارکان و شرایط تحقق عقود مختلف بوده است.
به سادهترین بیان، فلسفه تقسیم عقود به مغابنه و مسامحه این است که در بعضی از عقود، شرایط قانونی به وجود آمدن و تشکیل قرارداد، آسانتر از دیگر عقود است.
در ادامه به تعریف عقد مغابنه و عقد مسامحه و تفاوت و مصادیق آنها میپردازیم تا مطلب گفته شده بهتر منتقل شود.
منظور از عقود مغابنه چیست؟
غَبن در لغت، به معنای زیان و ضرر در معاملات به کار میرود. با این توضیح، منظور از عقود مغابنه یا قراردادهای مغابنهای، عقودی است که در آن طرفین قرارداد، در تلاش برای دستیابی به حداکثر سود شخصی و جلب منفعت مالی بیشتر هستند.
به بیان دیگر در عقود مغابنه، طرفین به طور ضمنی سعی میکنند سود خود را از راه بیشتر کردن زیان دیگری به دست آورند و با ایجاد این تعامل، توازن اقتصادی معامله را به وجود بیاورند.
در عقد مغابنهای، عوضین (مال مورد معامله و بهای آن) ارزشی تقریبا یکسان دارند و از این جهت میتوان ویژگی قرارداد مغابنه را، تعادل حدودی مال و ارزش آن دانست. همچنین واضح است که در این دسته عقود، طرفین قرارداد باید با علم و آگاهی کامل و کافی نسبت به موضوع معامله اقدام کنند چرا که احتمال مغبون شدن (زیانکار شدن) در عقد مغابنه بسیار است.
منظور از خیار غبن در عقود مغابنه چیست؟
همانطور که ذکر شد، زمانی که قرارداد مغابنهای باشد، هر یک از طرفین در صدد افزایش سود خود و توامان کم کردن سود طرف دیگر است. به همین خاطر مسئله مغبون و زیانکار شدن در این عقود اهمیت حقوقی زیادی دارد.
قانونگذار برای جلوگیری از تشدید فضای مذکور در عقود مغابنهای، اختیاری قانونی تحت عنوان «خیار غبن» برای طرفین عقد مغابنهای قرار داده است.
منظور از «خیار» در اصطلاح «خیار غبن»، داشتن صلاحیت و اختیار قانونی است. مزیت خیار غبن در قرارداد، این است که اگر یکی از طرفین پس از معامله و با آگاهی یافتن به ارزش واقعی و اصلی معامله، متوجه شد به طور شدید و فاحشی دچار فریب مالی و غبن (زیان) شده است، اختیار دارد تا با استناد به خیار غبن، عقد مذکور را فسخ کند.
مثلا اگر شخصی اقدام به خرید یک دستگاه خودروی دست دوم پراید به مبلغ ۱۳۵ میلیون (قیمتگذاری در آبان ماه ۱۳۹۹!) کند سپس از طریق یکی از دوستانش متوجه بشود ارزش خودروی مذکور ۸۵ میلیون بوده است، میتواند با استناد به خیار غبن، قرارداد فروش خودرو را فسخ کند و پول خود را پس بگیرد چرا که غبن و زیان موجود (۵۰ میلیون) فاحش و شدید بوده است.
اما اگر همان شخص مثال بالا، خودروی مذکور را ۸۸ میلیون تومان خریداری کرده باشد نمیتواند قرارداد را با استفاده از خیار غبن فسخ کند چرا که زیان موجود پررنگ و شدید نیست.
البته نباید فراموش کرد که اصولا مبحث خیارات قانونی و شرایط استفاده از آنها، نکات زیادی دارد و باید در هر مورد با آگاهی و علم به ابعاد حقوقی خیارات، به آنها استناد کرد.
مصادیق عقود مغابنه کداماند؟
حال با فهم مفهوم قرارداد مغابنهای، به سراغ چند مصداق بارز از این دسته عقود میرویم.
مهمترین و رایجترین عقد مغابنه، عقد بیع یا همان قرارداد خرید و فروش است. در عقد بیع هر یک از طرفین قصد دارد تا سود بیشتری را عاید خود کند. خریدار مایل است تا با حداقل مبلغ، کالا را تصاحب کند و در مقابل فروشنده هم تلاش میکند حداکثر مبلغ را از فروش کالا به دست آورد.
عقد اجاره نیز از قراردادهای مسامحهای به حساب میآید که در آن نیز طرفین در تلاش برای کسب منفعت بیشتر هستند.
منظور از عقود مسامحه چیست؟
مسامحه در لغت معنای سهلانگاری و آسان شمردن دارد. بنابراین احتمالا حدس زدهاید که منظور از عقد مسامحهای، قراردادی است که در آن، بر خلاف عقد مغابنه، هیچ یک از طرفین قصد جلب حداکثر منافع مالی به نفع خود را ندارند و با نگاهی توام با تسامح و تساهل، دست به انجام معامله میزنند.
در این دسته عقود، نیازی به داشتن علم کامل به موضوع قرارداد و مال مورد معامله نیست، چرا که بنای قانونگذار در عقود مسامحه بر آسانگیری است و طرفین نیز قصد زیان رساندن به یکدیگر را ندارند.
حال که با مفهوم عقد مسامحه و عقد مغابنه آشنا شدهاید، چند مثال بارز از این دو دسته قرارداد مطرح میکنیم.
مصادیق عقود مسامحه کداماند؟
یکی از مهمترین مصادیق عقد مسامحه، عقد نکاح یا ازدواج است. در عقد نکاح هیچ یک از طرفین، علیالاصول، قصد چیرگی مالی بر یکدیگر ندارند و قاعدتا نفع اقتصادی مبنای این عقد نیست.
عقد صلح نیز یکی از رایجترین عقود مسامحه است که در انواع آن، غالبا یک شخص مال خود را بدون دریافت مبلغ (صلح بلاعوض) و یا با دریافت مبلغی ناچیز (صلح محاباتی)، در اختیار دیگری قرار میدهد.
عقد هبه هم به عنوان مصداقی دیگر از قراردادهای مسامحهای شناخته میشود که در آن یک طرف مالی را به رایگان به طرف دیگر میبخشد و در واقع مال را به او هدیه میکند.
واضح است که در این مصادیق، نفع مالی برای یک طرف یا هر دو، اصلا مطرح نیست و یا نقش بسیار کمرنگی در تنظیم قرارداد یا عقد دارد.
آیا خیار غبن در قراردادهای مسامحهای هم وجود دارد؟
با توجه به توضیح مربوط به خیار غبن، باید گفت که از آنجایی که در عقود مسامحهای اصولا نگرش مغبون کردن طرف دیگری و جلب نفع حداکثری میان طرفین حاکم نیست، پس خیار غبن نیز نمیتواند مطرح باشد. البته باید طرفین قراردادهای مسامحه کاملا به مسامحهای بودن عقد آگاه باشند و با رضایت خود هدف مالی را از رابطه خود حذف کرده باشند.
درباره عقود مغابنهای و مسامحهای نیاز به مشاوره دارید؟
در این مطلب کوشش کردیم تا با سادهترین بیان، موضوع عقد مسامحه و عقد مغابنه را تشریح کنیم. تردیدی نیست که موضوع این مطلب به غیر از مخاطبان همیشگی وینداد، برای بسیاری از دانشجویان حقوق نیز واجد اهمیت بوده است.
به همین خاطر اگر سوالی درباره این مبحث عقد مغابنه و عقد مسامحه یا عقود مشارکتی و غیره دارید میتوانید مطالب مرتبط را مطالعه کرده یا در قسمت پرسش و پاسخ سوال خود را مطرح کنید.
اگر هم نیاز به تنظیم قراردادهایی دارید که از مصادیق عقود مغابنهای یا مسامحهای هستند، میتوانید به دانش کارشناسان و وکلای وینداد و خدمات تنظیم و بررسی قرارداد ما تکیه کنید.
باسلام ،،متاسفانه کادربنفش کامل مطلب محوکردهنمیدونم راجبه چی بایدبرداشتم بگم!!!
ضمن خسته نباشید برای مقاله
جسارتا اشتباه تایپی داشتید”مزیت خیار غبن در قرارداد مسامحهای، این است که اگر یکی از”
قرداد مسامحه خیار غبن ندارد