پروفایل کاربر

سبزعلی داستان

دیوان عالی کشور ماده477

با سلام خسته نباشید. پرونده زمینی داشتم که 23 هژار متر بود زیر کشت پدر و پدر جدم بود . من برای سند کردن آن اقدام کردم چهار کارشناس اومدن دوتا از آنها مثبت و دوتا که کارشناس منابع طبیعی بودن و حق رای نداشتن با رای منفی زمین را ملی اعلام کرد من پرونده را ارجاع کردم به دادگستری کل استان و از اونا با ماده477 و خلاف بین شرع به دیوان عالی کشور و معاونت قضایی دیوان عالی ارسال شد چهار ساله معطلش هستم دیروز گفتن که در دیوان نیز رد شده حالا چیکار کنم؟ چطوری دوباره به چه منبع موثقی مراجعه کنم چون ماده 477 بود

مشاهده سوالات مشابه

پاسخ‌ها (0)

هر سوال حقوقی داشتید از ما بپرسید. متخصص‌های ما در سریع‌ترین زمان ممکن به سوال شما جواب تخصصی می‌دهند.

بیشتر بخوانید

پروفایل کاربر

سحر مهرابی

سواستفاده از کارت بانکی

باسلام سال ۱۴۰۰همسرم نزد شریک خودش پولی رو که در معامله ای با هم کسب کرده بودند گذاشت تا شریکشون با سرمایه گذاری در فارکس سودی رو ماهانه با ایشان بدهد در آن زمان بنده حساب بانکی ملی نداشتم همسرم به من گفت حساب بانک‌ کلی باز کن تا این پول خرجی خانه به حساب شما بیاید منم این کارکردم اولین سودی که اومد من چون بچه کوچیک داشتم کارتمو برای خرید به همسرم دادم و از ایشون نگرفتم تا اینکه شریک همسرم بیشتر از دوماه سود نریخت و بعد اعلام ورشکستگی کرد بعد از آن من کلا فراموش کردم که کارتم دست همسرم در پاییز همان سال همسرم به جرم کلاه برداری که شاکیشون همان شریکشون بود به زندان افتادن و همسرم هم در زندان اقرار کردن که هر پولی که در حساب من از حساب شریکشان آمده رو گردن میگیرن همسر من در زندان فوت میکنه بعد از فوت ایشون هم پولی به من یا فرزندم نرسید چون ایشون هیچ پولی نداشت که اگر داشت که از زندان میومد بیرون الان بعد از یک سال و نیم از مرگ شوهرم شریکشون مدعی شده که یک میلیارد و پانصد به کارت من واریز کرده و از من مطالبه کردن در صورتی که کارت من دست همسرم بوده و من از این پول بیخبرم با توجه به اینکه این آقا در دادسرایی یک بار همسرم رو به پرداخت این پول محکوم کرده و ایشان گردن گرفته و به همین دلیل همسرم فوت شده من میتونم به این مسیله استناد کنم من هیچ پولی برای پرداخت ندارم و حتی خانه ای ندارم منزل مادرم زندگی میکنم لطفا کمکم کنید

پروفایل کاربر

محمد امینی

حادث شدن اجازه مالک در معامله فضولی

با سلام و عرض اداب و احترام .


خودرویی در سال 96 خریداری نموده ام ، خودرو توسط پدر مالک اصلی به اینجانب فروخته شدو فضول قولنامه را به اسم خود تنظیم کرده است، اما مالک اصلی اطلاع خود از وقوع معامله را انکار می نمود وحدود 4 سال بعد در سال 1400 شکوائیه ای مبنی بر تائید معامله فضولی تقدیم دادگاه عمومی حقوقی نموده و دادگاه نیز خودرو را از بنده گرفته و به مالک اصلی تحویل دادند ، علی ایحال در بررسی پرونده های طرح شده مالک اصلی در یکی از پرونده ها و در تجدید نظر خواهی از رای شورای حل اختلاف در تاریخ 1397/11/08 کتبا اعلام نموده . عین جمله ی مالک :

« ... اینجانب هیچگونه نقشی بابت سفته ها ندارم و نه اثر انگشت زده ام که تعهدی بابت سفته ها داشته باشم سفته ها بنام پدر اینجانب می باشد و اینجانب هیچگونه نقشی بابت معامله صورت گرفته و سفته ها ندارم ... »

سئوال :

1 - آیا این متن که اعتراضی هم در آن که دلالت به مخالفت مالک اصلی به معامله صورت گرفته مشهود نیست خود به منزله تنفیذ معامله به فضول تلقی می شود؟


2- متن فوق مطابق با ماده 248 قانون مدنی بوده و تنفیذ یا اجازه مالک اصلی حادث شده است ؟

3 - رای صادره از شعبه عمومی حقوقی در سال 1401 مبنی بر الزام بنده به استرداد خودرو به مالک اصلی نافذ است یا منسوخ ؟

4 - آیا آنچه که این پدر و پسر انجام داده اند به نوعی کلاهبرداری محسوب می شود؟

5 - تنظیم شکایت نامه و لایحه ی دفاعیه از طرف شما در این مورد چقدر هزینه داره ؟؟

با تشکر مجدد

پروفایل کاربر

صفیه رضایی

آزادی متهم

امروز صبح برای ۳۶۰میایون و۱۰۰میلیون به کلانتری برده‌اند حالا لطفا راه حل چیه که یکشب هم زندانی نشه وبیاد خونه