رضا اسماعیلی
کلاهبرداری
سلام دیروزماشین پرایدی را که به نام خانمم بود با یک موتورسیکلت عوض کردم و 20ملیون حق فسخ گذاشتیم امروز قیمت موتورسیکلت راپرسیدم دیدم50ملیون سرم کلاه گذاشته به نمایشگاه رفتم میگویدباید20ملیون بدهم چکارگنم
مشاهده سوالات مشابه
پاسخها (0)
هر سوال حقوقی داشتید از ما بپرسید. متخصصهای ما در سریعترین زمان ممکن به سوال شما جواب تخصصی میدهند.
بیشتر بخوانید
رضا صبوری
وکالت و ارث
[۱/۸، ۱۸:۴۴] پویا: ما 4 برادر و یک خواهر هستیم به ترتیب سن به نام های
یافا. مهرداد. مهرزاد .مهران. ارام
یک خواهر بعد از ازدواجش تهران رفت
2 برادر هم به نام های مهرداد و مهرزاد خارج از کشور هستن
2 برادر هم به نام های مهران و آرام داخل شیراز هستن
برادرم مهرزاد خیلی کار ها میکرد قبل از اینکه بره خارج بهانه مغازه گرفته بود که با کمک فامیل و پدرم مغازه خریداری شد حتی هنوزم اسم مغازه مهرزاد هست ولی جواز کسب و سند مغازه به نام پدرم بود
مهرزاد چند سالی رو مغازه کار میکرد که بعد از اینکه کارش یه مقدار گرفت به مهران که اونم خیلی کارها میکرد و مشغول فروشندگی برای دیگران بود گفت بیا من دست تنها هستم بیا کنار هم با هم کار کنیم مهرانم اومد بعده چند سالی. مهرزاد تصمیم میگره بره خارج
بعد از رفتن مهرزاد آرام که سابقه کار هم نداشته بود و مدرسه رو رها کرده بود میاد رو مغازه و بعد از 2 هفته ای که کار میکنه از مهران میپرسه من اینجا شاگردم یا شریکم تکلیفم رو روشن کن مهرانم با وجود اینکه اصلا از شریک خوشش نمیومد قبول کرد که شریک باشن
پدرم به خاطر ذهنیت غلط آن زمان ترس و مشکلاتی که بود توضیح : ( یک خواهر که تهران بود 2 تا برادر بزرگتر که خارج از کشور رفتن از ترس دولت نبره .و یک برادر هم درگیر طلاق بود از ترس زنش نبره ) خانه ای که خودش و با کمک برادر بزرگمان مهرداد میخواست بخره رو مستقیم از نام فروشنده به نام برادر کوچکتر ارام خرید و حتی مغازه مهرزاد هم که به نام پدرم بود از نام پدرم به نام برادر کوچکتر ارام کرد حتی زمانی که ارام با مهران شریک بود چون مهران درگیر مشکلات خودش بود مهران تمام درامد مغازه در اختیار ارام گذاشته بود همه مشکلی نداشتیم اعتماد بود بینمون حتی پدرم وصیت نامه هم ننوشته بود فقط شفاهی به خواهرش گفته بود که مال همشون هست بچه های من خوبن و با هم صلاح میرن حالا برادر کوچکتر ارام خودش رو زده به اون راه میگه که بابا به من چیزی نگفته نصف پول خونه رو خودم دادم .کسی که رفته خارج سهم نداره مغازه چند سال کار کردم ولی باهاش که حرف میزنیم از داخل حرف هاش خودش رو لو میده زبونی میگه قبول دارم که با مهران شریکم ولی به مهرانم چیزی نمیده و با درامد های مغازه هم که سکه .طلا .شمش. دلار و یا ملکی میخره یا به نام...
امید بهمنی علمداری
ممانعت از ملایات طفل
باسلام خانم اینجانب باتوجه به حکم که روزونجشنبه۸صبع تاجمعه۸شب هست ازاوردن فرزنددر بهزیستی ممانعت میکند منم بنابه دستورقضایی شکایت وهفته بعدجلسه هست ولی درروندپرونده قاضی به انوان احضارمتهم وابلاغیه به خانم فرستاده ومنو درجلسه احضارنکرده درصورتی که من طی لایحه ای صورتجلسه بهزیستی .اضهارنامه.دستورمتععد شدن بین من وخانم که پیش همین قاضی بودکه مانع نشود و پیامک رافرستادم واینکه به خانم دوباره اضهارنامه فرستادم وقت قاضی هارانگیربیا توافق کنیم ولی جوابی نمیده الان چراقاضی منواحضارنکرده وچه حکمی میده باتوجه به مدراک کافی واینکه چکارکنم ملاقات رابگیرم ۱ماهه ندیدم وجوابم رانمیده بااحترام
داود بیگدلی
تقسیم ترکه
بعد از فوت پدرم برادام تماموسایل مغازه خیاطی پدرم به اضافه وسایل خانه را با خود برده اند ومبلغی پول که پدرم از همسایه مغازه اش طلب داشته را هم گرفته اند گواهی انحصار وراثت گرفته ام چه اقدامی باید انجام بدم متشکرم